مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
امشب دلیل مستیام از هر جهت تویی دنـیا تـویی بـرای مـن و آخـرت تـویی شایسـتـه مـردِ هـیـمـنه سـلـطنت تـویی نور خـدا به هـیبت انـسـان فـقـط تویی در جـلـوهات خـدا شده تـكـرار، یاعلى تو بـودى و خـدا و جـهـان آفـریـنیات تو بودى و ملائك و خلـوت گـزینیات صدها هزار سال پس از همنـشـینیات حالا رسـیده وقـت ظـهـور زمـیـنـیات حـالا رسـیـده مـوعـد دیـدار، یـا عـلـى من سینه چاک روی توأم، کعبه نیز هم گـرم طـواف کـوی توأم، کعـبه نیز هم من در نـماز سوی توأم، کعـبه نیز هم مـدیـون آبـروی تـوأم، کـعـبه نـیـز هـم ای قـبـلـهگـاه، کـعـبـۀ سـیّـار، یـا عـلى کعبه اگر كه چاک گریبان گشوده است ثابت نمود، عـاشقـت از قبل بوده است صحنی که خاک مقدم مریم زدوده است در را به روی بنت اسد وا نموده است مختصِ توست، مُعجـزِ بسیار، یا عـلى مِنْ بعد از این علامت توحید، علم شده مـاتِ تـجـلّـیِ تــو خــداونــد هـم شــده بـتـخـانـۀ حـجـاز، دگـر مـحـتـرم شـده بیت الـحـرام بعـد تـو بیت الـحـرم شده شد با شرافـت این در و دیوار، یا على دادم زکف به شوق مـدیحت، قـرار را واجب شده است سجـده کنم نام یار را میزان کجاست، تا که بسنجد عـیار را نـشـنـاخـتـیـم غـیـر تـو پـروردگـار را مـاتم از این شـبـاهـت رفـتار، یا عـلى در لا اله غـیـر تو خـوانـدیم، جـا نـشد من هـیچكـس برای دلـم مـرتـضا نـشد مـؤمن نشد هر آنکه ز کفـرش دوا نشد پس لا شـریکٓ لَهْ که حـقـیـقـت ادا نشد من به یـقـین رسـیدهام ایـنـبار، یا عـلى آنـقـدر مِـی زدم عـلـنی عـشـق میکـنم امـشب اویـسـم و قـرنی عـشق میکـنم با جـمـلۀ یَـمُـت یَـرنـی عـشـق میکـنم من با ابالحـسن، حـسنی عـشق میکـنم دیــوانـهام، پـیــالـه نـگـه دار یـا عـلـى عشقم اگر علیست سرِ دارَم آرزوست من سر گـذشتِ میـثـم تـمارم آرزوست خـرما فـروخـتن بشود کـارم آرزوست رسـوا شـدن مـیـانـۀ بـازارم آرزوست بـالای دار از تـو زنـم جـار، یـا عـلـی هر کس که دید اوج تورا بال و پر فروخت نهج البلاغه از نمک تو شکر فروخت آنقدر غمزههای نگاهت، نظر فروخت هر کس که دید سر به جنون زد جگر فروخت عـشاق را تـویی تو خـریـدار، یا عـلى پر میدهـیـم مـرغ دل خـویش تا نجف كـنج ضـریح گـوشه ایـوان طلا نجـف پُر شد قـنوت هر شـبم از ذكر یا نجف من سالهاست خـواسـتهام از خـدا نجف خواندم دعای وصل تو بسیار، یا عـلی سر میدهم سروش نجف روزیام کنید ابـر گـنـاه پـوش نجـف روزیام کـنـید هـستم پـیـاله نوش نجـف روزیام کنید دیدار می فـروش نجف روزیام کـنید پس تا نجف بگو: صد و ده بار یا على در این مسیر دیدۀ گریان مُـقـرب است در صحن شاه، ریگ بیابان مقرب است در خانهای که کلب نگهبان مقرب است زانـو زدن مـقـابـل ایـوان مـقرب است پس سجده میکنم به تو اینـبار، یا علی گـرچه بـرات، مـالک اشـتـر نمیشویم مـقــداد نـیـسـتـیـم، ابـوذر نـمـیشــویـم سلمان نـبوده مُحـرِم این در نـمیشـویم اینها که جای خود سگ قنبر نمیشویم امـا تـویی هـمـیـشه مـددکـار، یا عـلـی توحید محض، باعث ایجاد حیدر است بالای عـرش افضل اوراد حـیدر است آنکس که جام دست نبی داد حیدر است زهرا عروس خانه و داماد حیدر است ای در نگـاه عـشـق، عـلـمـدار یا عـلی مـولی الـمـوحـدین، نـفـحـات پـیـمـبری نَـفـسِ رسـول، بـاب نـجـات پـیـمـبـری رمـز شـفـاعـت عــرصـات پـیـمـبـری مِیـلِ حـیـات و کُـنهِ صفـات پـیـمـبـری پیـغـمـبر است بر تو گـرفـتار، یا عـلی حُبّ عـلی نتـیـجـۀ احسان فـاطـمهاست او هل اتای فـاطـمه، قـرآن فاطمهاست اسـباب شـادی لـب خـندان فـاطمهاست این مرد مهربان به خدا جان فاطمهاست زهـرا توراست یار و وفـادار، یا عـلى آنجا که نیست نام تو جای نشـست نیست بیچاره آن کسی که ز جام تو مست نیست بر روی دستِ دست خداوند دست نیست این ورطه جای آنکه یقینش شکست نیست لعنت به هر که میکند انکـار، یا علی ای شیـر پـاک، ای ثـمـر لـقـمـۀ حـلال خونم حـلال تو شده یا سیف ذیالجلال گـرما بده شـراب شود غـورههای کال ما را به غیر هجر نجف نیست یک ملال امضا بـزن به نـامهام ای یار، یا عـلی ای اولـیـن تـلاوت قــرآنِ قــبــل از آن ای اولـیـن امـام مـسـلـمـان قـبـل از آن آیـات مـومــنـون نــمـایـان قـبـل از آن ای صـاحـب ولایت دوران قـبل از آن قـرآن بخوان بگو تو ز اسرار، یا علی قـاری شدی و تیـر و سـنانت نریخـتـند سـنگ جـسـارتی به لـبـانت نـریخـتـنـد با خـیـزران به سمت دهـانت نریخـتـند مـشتی حـرامـزاده به جـانت نـریخـتـند وای از حسین و مجلس اغیار، یا علی |